سه شنبه بازار
سه شنبه بازار

سه شنبه بازار

آوخ نیارستم آورد!


چشم به راه دیدار!

نمایه درخواستی را آوردن نتوانستم. وای وای
 
--------------------------------------------------------------------------------


هنگام آوردن نمایه http://en-maktoob.yahoo.com/? پیام زیر رخ نمود:


بازه پاسخ وبگاه به پایان رسید.


کارگزار این را برگردانیده است: [No Error]

هنگام خواندن پاسخ از برای شما، دیرکردی روی داد که جام شکیبایی لبریز گشت (دیدی چیکار شد؟). از این روی دیگر بار تلاش نمایید. پندار ما بر آن است که ریشه آن در این گمانه ها یافت گردد:

از پای فتادن کارگزار وبگاه دلخواه تان
طفلی از بای افتاد


درآمدن مردمان بسیار به سوی اینترنت و کندی آن
این مردمان بسیار را چه بگویم که همی به اینترنت در آمده اند!


ناراستی در گنجایش و درگاهها یا کم فروشی برخی فراهم آوردگان اینترنت
هی می گن کم فروشی نکنین آخه کم فروشی تو اینترنت؟؟؟؟


دست یازیدن برخی جاها از برای کندی برخی وبگاه ها (این گزینه را بیش از این گفتن نشاید)
دستت درد نکنه اگه بیشتر توضیح بدی فکر کنم به جاهای باریک بکشه


هر آنچه که باشد همین بس که همانا ایستاده ایم تا در دیگر تلاشتان آن وبگاه را از برایتان فرا چنگ آریم. دیدار این پیام خود گواه ایستادگی ماست و راستی سامانه های ما تا رایانه شما. بابا ایستادگی شما بر همگان مشهود باد مقاومت کنین ما بیشماریم

بر راهبران شبکه تان مگیرید که ایشان را کوتاهی نیست در این کار. نه نگران نباشید بر آنان عیب همی نشاید گرفت

 این کارگزارتان را راهبر network@eng.shirazu.ac.ir می باشد.[راهنما] [سامانه شناسه کاربری] [سخن نخست]
 

--------------------------------------------------------------------------------


 پیام در Tue, 27 Dec 2011 08:44:07 GMT به دست CASPIAN.Advanced.Corporate.Traffic.Manager.v2.8 squid ساخته شد. (تو را من چشم در راهم) منم تورا چشم در راهم عزیزم 

اخلاق ورزشی !

 

 

 

قدیما ورزش می کردیم تا سالم باشیم، خوش هیکل و خوش اخلاق ! 

 

همه می دونیم که ورزش روحیه آدم رو عوض می کنه و اعتماد به نفس رو می بره بالا. 

 

همیشه موقع ورزش ناخودآگاه روی لبامون لبخند حاکی از نشاط نقش می بنده. 

 

اسکلت بدن صاف و خوش حالت می شه و وقتی جلوی آینه می ایستی حال می کنی خودتو نگاه کنی. 

 

یه ماه هم نشد که باشگاه می رفتم اما احساس خوبی داشتم روحیم عوض شده بود دیرتر عصبانی می شدم کنترلم رو دیگه از دست نمی دادم حرکاتم عاقلانه تر شده بود کلی هم سبک و پر انرژی شده بودم. 

 

 

 

خلاصه که کلی تیریپ ورزشی و کیف و حال ... 

 

 

اما یه چیزی برام جالبه  

 

اینکه جوونا مخصوصا آقایون (داخل ایران) توی باشگاه های بدن سازی پی چی هستن؟ 

 

 

 

اخلاق ورزشی؟ اندام ورزشی؟ سلامتی؟ اعتماد به نفس؟ 

 

با مصرف کراتین و هورمون و محرک هورمون و تزریق یا خوردن قرصاش؟ 

 

یادمه برادر کوچیکم می خواست بره بدنسازی. 

 

از اونجایی که از محیط داخلش خبر داشتم به شدت باهاش مخالفت کردم. 

 

البته نه در ظاهر. فقط بهش یادآور می شدم که اون آقای محترم خوش هیکلی که اونجاس هر چقدر هم که شیرین زبونی کرد و هر چی هم که گفت، اون پودر جادویی سوپرمن اصل آمریکایی با مهر وزارت بهداشت رو نخره. 

 

اولش می گفت مگه خولم؟ می خوام چیکار؟ می رم اونجا فقط ورزش می کنم. 

 

یه مدت گذشت گفت رژیم غذاییش هم خوبه ها ظرف ۲ ماه کلی عضله می زنم. همه چیش حساب شدس. همش پروتئینه. بی ضرره. 

 

یه مدت دیگه گذشت گفت داروهاش کمک می کنه زودتر به اون چیزی که می خوای برسی. بیشتر می شه وزنه زد بدون مصرف اونا نمی شه ادامه داد. 

 

داشتم کم کم نگران می شدم و خدا خدا می کردم که این بچه در پناه خود همون خدا حفظ بشه (من براش مثل مادرشم آخه

 

خلاصه خدا صدای مارو شنید و یکی از قربانیان بدنسازی رو سر راهش قرار داد. 

 

این آقای نازنین ما وقتی که جوون بود و جاهل (!) میره سراغ بدنسازی. خیلی پیشرفت می کنه و چند تا مقام کشوری هم میاره اما بعدا می چسبه به زندگیش. 

 

ازدواج می کنه و تصمیم می گیرن که بچه دار شن 

 

اما ای دل غافل دیگه کار از کار گذشته و باید یک عمر خودشو همسرش در حسرت صدای گریه ی بچه بسوزن. 

 

از اون زمان هم به هر جوونی می رسه براش تعریف می کنه تا دست کم اونا دیگه گرفتار نشن. (خدا خیرش بده) 

 

این برادر ما هم رنگ پریده اومد خونه و گفت مگه آدم رو آب آورده. یه هیکل به هم بزنیم و دو تا مسابقه بدیم و یه مقام بیاریم که جایزه ش هم یه تی شرت باشه ! 

 

 

 

این یکی از خطراتی بود که جوونا رو تهدید می کنه. 

 

عزیزی رو می شناسم که چربی سوز شده و حالا که دیگه وزنه نمی زنه حجم عضله ها کم شده و علارقم قد بلندی که داره از ۶۵ کیلو بیشتر نمی شه. 

 

عزیز دیگه ای رو می شناسم که بیماری خونی گرفته یعنی تنظیم تولید خون بدنش به هم ریخته که شکل جدی اون می تونه سرطان خون باشه. 

 

عزیز دیگه ای الان با ۲۴ سال سن در بخش کلیه بیمارستان لبافی نژاد تهران بستریه و به زور دیالیز نگهش داشتن تا بتونن براش کلیه پیوندی تهیه کنن. 

 

عزیز دیگه ای عقیم شده.  

 

عزیز دیگه ای دسترسی به اون مواد نداره و با اینکه به ورزش کردنش ادامه می ده اما دچار مشکلاتی می شه که البته تازه شروعشه.

 

و در آخر کسی رو می شناختم که شیفته ی اخلاق خوبش بودم و زمان زیادی نمی شه که شروع کرده اما اخلاقش دگرگون شده. 

 

تا کی قراره این وضع ادامه داشته باشه؟ 

 

خودمونیم به عنوان یه دختر دوست دارید همسرتون سالم و خوش اخلاق باشه یا بدنساز و عضله ای با اعتماد به نفس کاذب و هزار جور مریضی؟ 

 

یا به عنوان یه پسر ترجیه می دید دوره ای از جوونیتونو با این اعتماد به نفس و اندام مناسب (!) بگذرونید و بعد در حسرت خیلی چیزا باشید؟ 

 

به شخصه اگر روی کره ی زمین دو تا مرد مونده باشه یکی بدنسازی که این مواد رو مصرف می کنه و دیگری فردی چاق و بد هیکل اما سالم، و هر دو هم خواستگارم باشن  دومی رو انتخاب می کنم‌ ! 

 

دوستان نظرات خود را در صندوق نظرات وبلاگ بیندازید ... 

 

نقد و بررسی فیلم مضخرف Cube

 

(1997) Cube از دو سری دیگر آن به نظر بهتر میاد چون ایده جدیده و خیلی چیزا هم مبهمه و آخرش هم یکی به نظر می رسه که نجات پیدا می کنه. 

 

Cube 2 / Hypercube  از دو سری دیگر مضخرف تره که البته اولین بار توی تلویزیون ایران دیدم نمی دونم چرا کارشناسا فکر کرده بودن فیلم جالبیه. به نظر من که هم از نظر مفهومی و هم جذابیت پایین تر از اونای دیگه بود. 

 

Cube Zero  دو سری قبل مخصوصا سری اول رو واضح تر می کنه و توضیحات بیشتری برای مسائل ارائه می ده با اینکه از سری 2 بهتره ولی بازم مزه ی فیلم رو برد و بیشتر تاکیدش روی پاسخگویی به مسائل سری اوله.

 

حالا از نگاه دیگه ای به فیلم نگاه می کنیم. اگه هر اتاق رو صحنه ای از زندگی توی این دنیا در نظر بگیریم، سازنده ی اتاقها و کسانی که شبانه روز افراد رو مانیتور می کنن می شن خالق و دستیارانش که افرادی سادیسمی هستن که از شکنجه ی افراد لذت می برن و از اینکه می بینن یه عده آدم توی چند تا اتاق یه شکل با رنگهای متفاوت (به جز Hypercube) حبس هستن و همه ی اتاق ها تله داره ذوق می کنن.  

 

این زندگی پر از درد و رنجه و هر تصمیم و هر قدم می تونه کشنده باشه. یادت نمیاد چطور وارد این بازی شدی اما راه برگشتی نیست، راه نجاتی هم نیست ! 

 

یا توی یکی از اتاقا می میری یا آخرش بازم می میری ! 

 

فقط Cube Zero یه راه فرار برای افراد قائل بود که بازم جای امیدواریه. 

 

تو این اتاقا ذاتت خودشو نشون می ده. تنفر، رذالت و خودخواهی باعث می شه افراد رو بکشی تا خودت زنده بمونی. از اونا برای خودت دشمن فرضی می سازی و اقدام می کنی. اما بازم خودت تو دام اتاقا می افتی. 

 

در Cube Zero حافظه ها پاک می شد درست مثل الان که نمی دونی قبل از اینکه بیای اینجا کی بودی و کجا بودی و از این قضیه خیلی خوب علیه تو استفاده می شه. شاید بی گناهی اما اینجایی ! 

 

اشکالات این دیدگاه از نظر خودم: خدا سادیسم نداره چون بارها و بارها لطف و کمک و محبتش شامل همه ی ما شده بعضیا انکار می کنیم بعضیا یادمون می ره اما چیزی از حقیقت کم نمی شه. 

 

بلاهایی که سرمون میاد اتفاقی نیست و ما هم بی گناه نیستیم و اگه کمی فکر کنیم منشا تمام اون بلاها جلو چشممونه. 

 

اگه یه سری مسائل رو رعایت کنیم و به اصطلاح دنبال خطر نریم زندگی و مرگ راحت تری داریم (کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی !) 

 

اما در کل تشبیه جالبی بود خیلی جاهاشو قبول دارم. در زندگی روزمره به همین سادگی دشمن تراشی می کنیم و جونمونو به خطر می ندازیم اما چون دامنه ی زمان وسیعتره به چشممون نمیاد.  

 

بخش نظرات آماده ی شرکت شما منتقدان عزیزه و فکر می کنم نقد زندگی تو این دنیا برای ما آدما خیلی جالب باشه چون یه نقطه ی مشترکه. 

South Park

   

توی مدرسه همیشه یه عده بودند که منو یاد شخصیت اریک کارتمن توی کارتون South Park می نداختند و هنوز هم کسانی هستند توی دانشگاه که منو یاد همین آدم می ندازند. 

 

ویژگی بارز این شخصیت:  

 

جوگیر، منتقد، رهبر، صف اول هرگونه اقدامی که خودش طراح آن بوده.  

 

خلاصه توی جامعه هم از این آدما کم نیستند. هر روز این افراد رو می بینیم. سر کار، توی محیط تحصیل، بعضیا این توفیق نصیبشون می شه که در همسایگی این اشخاص زندگی کنند.  

 

جالب اینجاست که اکثر تحولات مثبت و منفی و یک دفعه ای جوامع نیز به خاطر حضور فعال و پررنگ و یک دفعه ای همین افراده که یهویی نقد می کنند و سپس خیلی شتاب زده وارد عمل می شوند و عواقب کار را به جان می خرند، نه مثل عده ای که فقط نقد می کنند و وبلاگ می نویسند و دست روی دست می گذارند و تماشا می کنند و به نتایج فعالیت های دراز مدت (نه یک دفعه ای) اعتقاد دارند.

 

حال با همه ی این اوصاف به نظر شما چیکار می شه کرد وقتی قرعه به نام شما افتاده و شما فردی هستید بالقوه تماشاچی و این افراد سعی دارند به شما گیر بدند و آرامش شما را هم بر هم بزنند اما شما می خواهید در بروید؟ 

 

لطفا پیشنهادات و انتقادات خودتون رو توی صندوق نظرات این پست بیندازید. 

 

P.S: هدف از این پست تنها تبلیغ کارتون جذاب و انتقادی South Park بود و هرگونه وصله ی دیگری که بدان چسبانده شود پیشاپیش تکذیب می گردد. 

 

Storyline

South Park is an animated series featuring four foul-mouthed 3rd graders, Stan, Kyle, Kenny and Cartman. The show is set in the Colorado town of South Park where weird things keep happening, whether its being abducted by aliens or avoiding Kyle's little brother Ike. The show is based on the short film by Trey Parker and Matt Stone, "The Spirit of Christmas". Written by Losman ~> losman@express-news.net 

  

Some Quotes

 

Empty pockets never held anyone back. Only empty heads and empty hearts can do that. 

 

Norman Vincent Peale 

 

 

There are no great limits to growth because there are no limits of human intelligence, imaginations, and wonder. 

 

Ronald Reagan 

 

 

A rich man is nothing but a poor man with money. 

 

W. C. Fields 

 

 

All truth, in the long run, is only common sense clarified. 

 

Thomas Huxley 

 

 

A man who carries a cat by the tail learns something he can learn in no other way. 

 

Mark Twain 

 

 

 

 

Thanks to Bleep :

 

The early bird gets the worm, but the second mouse gets the cheese. 

 

 Steven Wright 

 

نقد و بررسی شوک !!!

 

 

 

با سلام خدمت دوستان گرامی 

 

حالا که مسئولین به نقد و بررسی مسائل زنان و مردان علاقمند شده اند و در راستای این سیاست جدید گام هایی بر می دارند  خوب دیدم که در این پست به مسئله ی جدی و مملکتی سبک های موسیقی که چندی پیش جزء مهم ترین نگرانی های این عزیزان بود٬ بپردازم. 

 

مسائل مورد توجه این پست:      

  • نقد و بررسی برنامه ی جنجال بر انگیز شوک؛ 
  • و اینکه اصولا متال چه ربطی به رپ دارد؛
  • و در آخر ارتباط میان متال و شیطان پرستان.       

از دوستان و صاحب نظران درخواست می شود با همکاری خود در بخش نظرات ما را خشنود کنند. 

 

مسلما هر گونه بی احترامی به شخص یا اشخاص حقیقی یا حقوقی در صورت ادامه دار شدن یا عدم دلجوئی موجب حذف نظر می گردد. 

 

از آنجا که ماهیت این پست تحلیلی و مستلزم بحث و گفتگو می باشد٬ هر کس حق دارد نظر خود را اصلاح یا پس بگیرد (پس دوستان به هم تهمت نزنید که سست عنصری