سه شنبه بازار
سه شنبه بازار

سه شنبه بازار

مرگ



باید بتونیم با چیزایی که از دست می دیم کنار بیایم


تا حالا توی خانواده مرگ رو تجربه نکرده بودم


مرگ چیز عجیبیه


مثل غربت


تو غربت که باشی دلت حتی برای دیدن دشمنت توی وطن تنگ می شه


این خاصیت توی مرگ هزار برابر می شه


از امروز به بعد دیگه از دست دادن های این دنیا مثل قبل اذیتم نمی کنه


چون بدترشو تجربه کردم


مرور اشتباهات



امشب تا صبح نخوابیدم. برگشتم یه نگاه به چند ماه گذشته انداختم، به تمام مسیر اشتباهی که طی کرده بودم دوباره با دقت نگاه کردم. یه دفعه برگشتم به دیشب و یه نگاه به موقعیت کنونیم انداختم. به شیرینی نتیجه ی اشتباهاتم لبخند زدم و احساس کردم تمام اون اشتباهات مقدمه ای برای درست انجام دادن کاری بود که انجامش دادم.


اگه اون همه اشتباه رو مرتکب نمی شدم هیچوقت مجبور نمی شدم برای رفع سوء تفاهم ها راستش رو بهش بگم!


اصلا واسه پنهون کردن همین حقیقت این همه اشتباه رو پشت هم انجام دادم!