سه شنبه بازار
سه شنبه بازار

سه شنبه بازار

تسویه حساب


آقا ما یه روز خواستیم بریم قدم بزنیم!


گفتم برم تا دانشگاه و برگردم. رسیدم دانشگاه گفتم برم مدارک لازم واسه گرفتن مدرک رو نگاه کنم ببینم چی می خواد. بعد گفتم خوب یکم کاراشو انجام بدم سبک شه.


رفتم از اداره آموزش آقای حیدری فرم تسویه حساب گرفتم بعد رفتم امور دانشجویی ساختمان شماره 2 طبقه هم کف از اون خانومه برگه گرفتم پر کردم (دوستان توجه داشته باشند اگر حتی یه 5 تومنی به تایپ و تکثیر بدهکار باشند اونجا کلی باید چیز میز پر کنند) بعد اون خانومه که مهربونم شده بود گفت برو بقیه امضاها رو بگیر بعد بیا اینجا بعد برو امور مالی!


خلاصه رفتیم سروقت امضاها. اول مسئول کتابخونه اون آقا مهربونه کارت کتابخونمو گرفت گفت برو دفتر واست امضا کنن. بعد داشتم می رفتم بالا پیش خانوم رجبی عشق جیگر دوست داشتنی که آقای خوش اندام گفت منم باید امضا کنماااااا گفتم إإإإإه نمی دونستم. آقا نگو مسئول بخش سمعی بصری ایشونن خلاصه رفتم بالا پیش خانوم رجبی جون کارتمو گرفت و امضا کرد و کلی خدافظی و موفقیت و سلام رسوندن و اینا.


بعدش سایت طبقه بالا و بعد انبار که توی محوطه جلوی ساختمان شماره ی 1 کنار آشپز خونس خلاصه از هیئت رئیسه و هیئت امنا گرفته تا بادی گاردهای دم در امضا گرفتم که ازم رضایت دارن و دخمل خوبی بودم


موند امضای مدیر گروه. رفتم ساختمون خودمون که دیدم او لالا ! بنایی ! لوله کشی ! !!!! چه خبره؟؟؟؟؟؟


داره خوابگاه می شه. حالا ساختمون شماره ی 3 همون ساختمونیه که توی الهیه ساختن! طفلی مهندسی و ریاضی و ... منتقل شدن اونجا!


حالا با این اوصاف آقای کلاهی مدیر گروه ما کجان؟


باز هلک و هلک برگرد ساختمون شماره ی 1 باز خوبه ما الهیه نبودیم !


آقای رادپور که بقل دست آقای خوش اندام نشسته بود گفت فردا ساعت 9:30 بیا آقای کلاهی هستن ...


خلاصه این داستان ادامه دارد ...


---------------------------------------------------------------------------------------------------


تو راه برگشت دیدم یه مغازه ی لباس زیر اینا هست رفتم تو گفتم مایو دو تیکه دارین؟


یارو گفت هاااا؟ مایو دو تیکهههههههه؟؟؟ نه نداریم !


----------------------------------------------------------------------------------------------------


داشتم همینطور میومدم دیدم یه بچه پی شی داره آب می خوره اونم تو ماه مبارک رمضاااااااااااان !!!!!!! یه جوجو آدم هم داشت نیگاش می کرد و شعر می خوند


----------------------------------------------------------------------------------------------------


اومدم خونه زنگ زدم مطب دکتر گفتم آقای دکتر امروز هستــــــــن؟


بله هستن.


فردا چطـــــــــــور؟


بله فردام هستن.


پس فرداااااااااا؟


بله خانوم هستن !


واقعــــــــــــــــــــــــــن؟


-----------------------------------------------------------------------------------------------------


راستی قیمت طلا امروز گرمی 48800 بود گمونم


-----------------------------------------------------------------------------------------------------


مدارک لازم جهت اخذ مدرک تحصیلی:


1 - تاییدیه تحصیلی

2 - 6 قطعه عکس جدید 3X4 (پشت نویسی شده)

3 - اصل کارت دانشجویی

4 - دو کپی از کارت ملی

5 - برگ تسویه حساب کلیه واحدها

6 - 10 هزار تومن به حساب دانشگاه و تحویل فیش به امور مالی برای صدور اصل مدرک و تاییدیه تحصیل


----------------------------------------------------------------------------------------------------


سوالی داشتین بپرسین در خدمتیم



رامین جوادی


تا حالا شده یه آهنگی که گوش می دی و خیلی باهاش حال می کنی بری ببینی آهنگسازش کی بوده، چه شکلیه، اسمش چیه و کجائیه؟



آیا می دانستید آهنگ زیبای سریال محبوب فرار از زندان رو کی ساخته؟

تا حالا شده وقتی این سریال رو نگاه می کنید بگردید دنبال اسم دست اندر کارانش؟ یا همون اسم ونتوورث میلر براتون بسه؟



اگه براتون جالبه خوبه بدونین که آهنگساز این سریال رامین جوادی است. 



رامین جوادی متولد 19 جولای (28 تیر) سال 1974 در آلمان است. مادر او آلمانی و پدرش ایرانی است. 

لیست کار های این آهنگساز رو می تونید در سایت هوادارانش و همچنین در ویکی پدیا پیدا کنید.



http://en.wikipedia.org/wiki/Ramin_Djawadi

http://www.ramin-djawadi.com


ه ه ه ه ه ه ه ه ه


به قول مرحوم افلاطون


هوا بس ناجوانمردانه سرد است


در ادامه فرمودند


دلم تنگه هوای گریه داره