سه شنبه بازار
سه شنبه بازار

سه شنبه بازار

آرامش


اگر از دغدغه های ادامه تحصیل و جابه جایی محل زندگی و اقدامات مربوط بگذریم به آرامشی نسبی رسیدم.


البته دغدغه برای آینده زیاد دارم اما حداقل خیالم راحته که شخص دیگه ای رو تو زندگیم راه ندادم و با این اضطراب که اعتماد من رو حمل بر نادانیم قرار داده و با دروغ هایش به شعورم توهین می کند دست و پنجه نرم نمی کنم.


روابط انسانی مخصوصا از نوع عاشقانه و خاص آن همیشه برایم گنگ بود و علی رقم میل شدید باطنیم که سعی در شناخت آن داشت بهتر دیدم یک پیر دختر موفق باشم و تمام ثروتم رو برای برادر زاده هایم به ارث بگذارم و تا زمان مرگ به ماجراجویی هایی غیر از این نوع روابط مسخره بپردازم.


همه چیز که در چسبیدن به جنس مخالف خلاصه نشده، زندگی چیزی بیشتر از این برای ما دارد.




متن بالا رو روزی 20 بار برای خودم تکرار می کنم تا شاید فرجی بشه و سر عقل بیام



نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:12 ق.ظ

pir dokhtare pol dar aia ? kho bia servateto bede man to in jaie gharib ie karo kasebi rah bendazim ! aia !!!!

omran mage baradarzadehaye man khooneshoon az khoone to kamrangtare? aia

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد